بازاریابی دیجیتال چیست | آموزش دیجیتال مارکتینگ | ایران لرن
آموزش رایگان دیجیتال مارکتینگ

بازاریابی دیجیتال چیست؟

بدون دیدگاه


زمانی نه چندان دور، با آب و جارو کردن ورودی مغازه و برق انداختن ویترین و زدن برچسب تخفیف، مشتری‌ به داخل مغازه می‌آمد. آن دوران همه چیز ساده‌تر و سرراست‌تر بود و زنده نگه داشتن یک کسب و کار، حکم راز بقا را پیدا نکرده بود. اما امروز ماجرا به کلی فرق کرده و سر و کلهٔ عناصر و پیچیدگی‌های تازه‌ای پیدا شده است. و اگر بگوییم مفهومی مثل «دیجیتال مارکتینگ» یا بازاریابی دیجیتال یکی از مهمترین ارکان موفقیت یک کسب و کار در دنیای امروز است، ابداً اغراق نکرده‌ایم.

امروز بدون استفاده از ابزارهای مدرن و بدون حضور پررنگ در کانال‌های دیجیتال و فضای آنلاین، موفقیت کسب و کار با اما و اگرهای فراوانی مواجه است. یعنی کم‌کم باید بپذیریم که در دوران کنونی، یک فروشگاه دو نبش در بهترین نقطهٔ شهر، ممکن است در برابر یک وبسایت خوش‌ساخت، یک صفحهٔ اینستاگرام پربازدید یا یک کانال تلگرام ساده‌، قافیه را ببازد و گوی رقابت را از دست بدهد!

ماهیت دیجیتال مارکتینگ

ماهیت دیجیتال مارکتینگ چیست؟

امروز هر شکلی از بازاریابی در اینترنت، با عنوان دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال شناخته می‌شود. فضای اینترنت هم از یک سری کانال‌های مشخص مثل ایمیل، وبسایت، شبکه‌های اجتماعی، موتورهای جستجو و تعدادی موارد دیگر تشکیل شده که در این مقاله به تمام آنها اشاره خواهیم کرد.

در یک کلام، بازاریابی در فضای دیجیتال، ساده‌ترین و سریع‌ترین شکل دسترسی به مشتریان است و به شما اجازه می‌دهد، تمام وقت و انرژی خود را همان جایی صرف کنید که مردم بیشترین وقت را در آن می‌گذرانند. و آن هم جایی نیست جز اینترنت!

اصطلاح بازاریابی دیجیتال، در برخی موارد خاص با بازاریابی اینترنتی یکسان نیست. مثلاً ممکن است در بازی‌های کامپیوتری، اپ‌های موبایل، ایستگاه‌های مترو و دستگاه‌های خودپرداز هم - که همگی جزوی از قلمروی دیجیتال هستند - اتفاق بیفتد و لزوماً ربطی به آنلاین یا آفلاین بودن نداشته باشد. با این حال، استفاده از این دو اصطلاح به جای یکدیگر مشکل خاصی ندارد.

دیجیتال مارکتینگ به چه درد من می‌خورد؟

همین که دربارهٔ دیجیتال مارکتینگ مشغول مطالعه و کنجکاوی هستید، نشان می‌دهد که نسبت به پاسخِ این سوال، تا حدودی واقف شده‌اید. بهرحال اگر جزو یکی از سه گروه‌ افراد زیر باشید، دقیقاً به جای درستی آمده‌اید:

  • کسی که دنبال گسترش کسب و کار و افزایش مشتریانش است.
  • فردی که دنبال راه‌اندازی بیزنس شخصی خودش با سرمایهٔ کم است.
  • شخصی که به این حرفه علاقمند بوده و می‌خواهد از بازاریابی درآمدزایی کند.

اما تفاوت و برتری بازاریابی دیجیتال، نسبت به بازاریابی سنتی چیست و آیا این همه مفهوم و تعاریف و ابزار جدید، ارزش یادگیری و صرف وقت و انرژی را دارد؟ آیتم‌های زیر، هفت مورد از کاربردها و مزایای سرنوشت‌ساز دیجیتال مارکتینگ هستند که در ادامه، هرکدام را به تفصیل شرح خواهیم داد:

  1. دیجیتال مارکتینگ، امکان تمرکز روی مشتری بالقوه و مخاطب واقعی را فراهم می‌کند.
  2. در قیاس با روش‌های سنتی به مراتب کم‌هزینه‌تر است.
  3. کسب و کار را از سایهٔ برندهای بزرگ بیرون می‌آورد.
  4. ارزیابی رشد و پیشرفت بیزنس را با دقت بالایی ممکن می‌کند.
  5. امکان تدوین یک استراتژی موفق و دقیق را به مراتب ساده‌تر می‌کند.
  6. نرخ تبدیل کاربران عادی به خریدار و مشتریان وفادار را بالا می‌برد.
  7. امکان تعامل با مشتری را در هر مرحله‌ از مسیر فروش فراهم می‌کند.

تمرکز بر مشتریان اصلی

۱) تمرکز بر مشتریان اصلی

فرض کنیم به لطف هزینه‌های سرسام‌آور تبلیغات در تلویزیون و رادیو و بیلبوردهای سطح شهر، صدها هزار یا حتی میلیون‌ها نفر، برای چند لحظه با اسم و رسم شما و محصولتان آشنا شدند. اما واقعاً چند درصد از این افراد، به محصول یا خدمات شما نیاز داشته و مخاطب واقعی شما بوده‌اند؟ اصلاً چند درصدشان به مشتریان دست به جیب تبدیل می‌شوند؟ یا اگر این وسط تغییری در فروشمان حاصل شد، از کجا بدانیم چند درصدش از تبلیغی که کرده‌ایم آب می‌خورد؟

تجربه نشان داده که تأثیر تبلیغات سنتی، به نسبت هزینه‌ای که می‌کنیم، به قدری پایین است که عملاً حکم تیری در تاریکی را دارد. اما از طرف دیگر، در قلمروی دیجیتال مارکتینگ، خبری از تخمین‌های نادقیق و بازدهی پایین و هزینه‌های هنفگت نیست. یعنی با کمک ابزارهای موجود، می‌توان تمام وقت و انرژی و منابع کسب و کار را خیلی دقیق و باحساب و کتاب، به سمت مشتریان اصلی هدایت کرد و به شکلی هوشمندانه از اتلاف وقت و سرمایه جلوگیری نمود.

۲) هزینهٔ کمتر برای بازدهی بیشتر

امکان ارزیابی و نظارت لحظه‌ای، بدون شک یکی از مهمترین مزایای بازاریابی دیجیتال است. آن هم ارزیابی با دقت بالا که هرگز با کمک شیوه‌های سنتی امکان‌پذیر نبوده و نیست. اینکه تشخیص بدهیم، در کدام یک از کانال‌های دیجیتال (وبسایت، ایمیل، شبکه‌های اجتماعی، یوتیوب، تبلیغات کلیکی و …) بازدهی بیشتری داریم و تبلیغاتمان جواب بهتری داده، بی‌نهایت مهم است.

چنین داده‌ای امکان واکنش سریع، چیدن یک استراتژی موثر و مدیریت بهتر هزینه‌های تبلیغاتی را فراهم می‌کند. مثلاً فرض کنیم که وقت و زمان مشخصی را برای تبلیغات کلیکی (PPC) و گذاشتن بنر محصول یا خدماتمان در سایت‌های پربازدید هزینه کرده و جواب درست و درمانی نگرفته‌ایم. اینجاست که به لطف ابزارهای دیجیتال مارکتینگ، می‌توانیم عوامل موجود را ارزیابی کرده و به جای هزینهٔ بیشتر در مسیری که بازدهی ندارد، مثلاً به سر و شکل محتوای اینستاگرام برسیم یا دیزاین یا سئوی وبسایتمان را ارتقا دهیم.

هزینه کمتر برای بازدهی بیشتر

۳) فرصت‌های برابر برای همه

بدون تردید یکی از پررنگ‌ترین مزایای دیجیتال مارکتینگ، ایجاد فرصت‌های برابر برای کسب و کارهای کوچک و تقریباً بی‌نام و نشان است. وگرنه تا پیش از جدی شدن تجارت الکترونیک (E-Commerce) و مفهوم بازاریابی آنلاین، بیزنس‌های کوچک در سایهٔ برندها و نام‌های درشت گم و گور بودند و فرصت چندانی برای ابراز وجود نمی‌یافتند.

اما امروز ورق برگشته و هر کسب و کاری با کمک یک دیجیتال مارکتر خلاق، یا با آموختن اصول و ابزارهای لازم، می‌تواند علاوه بر ارتقای کسب و کار، یک سر و گردن هم از برندهای جا افتاده و رقبای سنگین وزنش بالاتر بایستد. یادمان باشد که موتورهای جستجو و شبکه‌های اجتماعی، کاری ندارند که در دنیای فیزیکی، چقدر معروفید، کجا هستید و یا در صنعت خود چقدر سابقهٔ فعالیت دارید. آنها فقط یک چیز را می‌بینند. اینکه امروز در فضای آنلاین چقدر برای مخاطبان و مشتریان جذابید و چه میزان با آنها تعامل دارید.

۴) امکان اندازه‌ گیری و کنترل تمام پارامترها

واقعیت اینست که بازاریابی به شیوه‌های سنتی، از نظر امکان کنترل پارامترها و نظارت بر نتایج، به هیچ عنوان با دیجیتال مارکتینگ قابل قیاس نیست. در دنیای صفرها و یک‌ها، از دفعات دیده شدن یا کلیک خوردن یک پست یا تبلیغ گرفته تا تعداد همرسانی (Share کردن) یا حتی مدت زمانی که کاربر روی مطلب شما توقف کرده، همه چیز قابل محاسبه بوده و هیچ چیز از تیررس دید مخفی نمی‌ماند.

به عبارت دقیق‌تر، دیجیتال مارکتینگ این امکان را فراهم می‌کند که به صورت لحظه‌ای، تمام اتفاقات در حال رخداد را زیر نظر داشته باشیم و در صورت لزوم، شیوهٔ بازاریابی را تغییر بدهیم. حالا این دقت را با تبلیغی که در پرفروش‌ترین مطبوعات کشور چاپ می‌شود مقایسه کنید. روشی که به خودی خود چیزی بدی نیست و قطعاً هم مخاطبین مخصوصش را دارد. اما مشکل اینجاست که آگهی دهنده، هرگز نمی‌فهمد چه تعداد از خواننده‌ها تبلیغش را دیده‌اند و یا اگر دیده‌اند به آن توجهی کرده‌اند یا نه! اما وقتی در شبکه‌های اجتماعی یا موتورهای جستجو یا سایر کانال‌های دیجیتال کمپینی راه می‌اندازیم، از همان لحظات اول به همه چیز اشراف داریم.

تدوین یک استراتژی موفق

۵) سهولت در تدوین یک استراتژی موفق

در تمام بیزنس‌های آنلاین و آفلاین، بخش عمده‌ای از انرژی و وقتمان صرف چیدن یک استراتژی درست و درمان بازاریابی می‌شود. و حتی کاربلدترینِ مارکترها و استراتژیست‌ها هم ممکن است مرتکب اشتباه شوند و نکته‌ٔ ظریفی را در محاسبات و پیش‌فرض‌هایشان از قلم بیندازند.

خوشبختانه بازاریابی دیجیتال، در این قسمت هم زندگی را برایمان آسانتر کرده است. چون دیگر مجبور نیستیم تا انتهای کمپین صبر کنیم و دوباره همه چیز را از نو کلید بزنیم. تغییر مسیر و اصلاح استراتژی بازاریابی، یکی از برتری‌های مهم بازاریابی دیجیتال به روش‌های سنتی است. مثلاً اگر از تعداد کلیک‌هایی که بنر تبلیغاتی‌مان گرفته راضی نیستیم، می‌توانیم به سرعت، مدل تبلیغ یا محل آنرا تغییر دهیم و بودجهٔ خود را بیش از این دور نریزیم.

۶) افزایش نرخ تبدیل به صورت مداوم

با کمک تکنیک‌ها و ابزارهای بی‌شمار دیجیتال مارکتینگ، می‌توان در هر گوشه و کناری از فضای بی‌انتهای وب، با کاربران و مشتریان برخورد داشت و آنها را یک قدم به سمت محصول یا خدماتی که داریم نزدیک‌تر کرد. به عبارتی از یک مخاطب خام و تصادفی، یک مشتری بالقوه و جدی یا به عبارتی لید (Lead‌) ساخت و اتفاقات مورد نظر را برای کسب و کار محقق کرد.

باید دقت کنیم که تمام لیدها یا مشتریان بالقوه‌، به یک اندازه سودآور نیستند و شناسایی این بخش از مخاطبین و مشتریان، از وظایف اساسی یک دیجیتال مارکتر است. با داشتن یک تصویر واضح از رفتار مخاطب، می‌توان تعداد لیدها (مشتریان بالقوه) را افزایش داد و کیفیت مخاطبین بیزنس را بالا برد. افزایش کیفیت لیدها، کمک می‌کند که منابع و تمرکز بیشتری به آنها اختصاص بدهیم و برای تصمیمات حیاتی، تحلیل بهتری داشته باشیم.

نرخ تبدیل (Conversion Rate) اصطلاحیست که به میزان تبدیل کاربران عادی و تصادفی، به کاربران جدی و سودآور اشاره می‌کند. هرچه نرخ تبدیل یک استراتژی بازاریابی بیشتر باشد، موفقیتش بیشتر است. مثلاً اگر یکی از مطالب شما صد نفر بیننده داشته و ده نفر از آنها شما را دنبال کرده‌ باشند، نرخ تبدیل شما معادل ۱۰ درصد بوده است.
لید (Lead) به مشتری بالقوه‌ای اشاره دارد که یک مرحله به سمت محصول یا خدمات شما نزدیک شده و عمل یا اکشن دلخواه بیزنس (چیزی دانلود کرده، ایمیلی وارد کرده، اکانت ساخته و … ) را انجام داده است. نتیجهٔ کار خیلی ساده است، هرچه لید‌ بیشتر، موفقیت بالاتر.

۷) امکان تعامل با مخاطب از همان قدم‌ اول

برقراری یک ارتباط مطلوب با مخاطب، اهمیت بالایی در جذب و تبدیل آنها به مشتری واقعی دارد. پروسه‌ای که به لطف بازاریابی دیجیتال می‌تواند خیلی نرم و تدریجی و بدون ایجاد کلافگی، مخاطب را به محض ورود به وبسایت، صفحهٔ اینستاگرام یا کلیک بر روی فلان لینک، قدم به قدم به هدف مطلوب نزدیک‌تر کند.

عدهٔ کمی از مخاطبین در همان قدم‌های اول تبدیل به مشتری (دنبال‌کننده/خریدار/دانلودکننده/ثبت‌نام‌کننده و …) می‌شوند و برخی دیگر در مراحل بعدی به جمع مشتریان می‌پیوندند. در هر حال، با امکانات دیجیتال مارکتینگ، می‌توان همیشه در کنار مخاطب بود و با حفظ فاصلهٔ مناسب، حرکت او را به سمت مطلوب برای بیزنس هدایت کرد.

یکی از اشتباهات رایج در دیجیتال مارکتینگ و در کل هر شکلی از بازاریابی، بمباران مخاطب با پیشنهادات مختلف و ایجاد سر و صدای بیش از حد است. چیزی که به احتمال زیاد در ذوق مخاطب می‌زند و باعث سلب اعتمادش می‌شود. یادمان باشد که همیشه دُز سالم و متعادلی از جلب توجه، شانس موفقیت بیشتری دارد.

انواع روشهای دیجیتال مارکتینگ

انواع روشهای بازاریابی دیجیتال

بعد از اشاره به هفت مزیت اساسی دیجیتال مارکتینگ، وقتش رسیده که کمی هم به عمق ماجرا فرو برویم و با ماهیت انواع کانال‌ها، تکنیک‌ها و روش‌های دیجیتال مارکتینگ آشنا شویم. فقط حواسمان باشد که هر کدام از این موارد به اندازهٔ کافی مفصل هستند و می‌توانند یک یا چند مطلب جداگانه داشته باشند. پس برای جلوگیری از طولانی شدن بیش از حد مطلب، اصطلاحات و تعاریف را به مختصراً شرح می‌دهیم و جزئیات بیشتر را به آموزش‌های خاص خودشان واگذار کنیم. روش‌هایی که در این بخش معرفی می‌کنیم عبارتند از:

  • SEO Marketing یا بازاریابی با سئو
  • Content Marketing یا بازاریابی محتوا
  • Social Media Marketing یا بازاریابی در شبکه های اجتماعی
  • PPC یا Pay Per Click یا بازاریابی کلیکی
  • Affiliate Marketing یا بازاریابی با همکاری در فروش
  • Native Advertising یا بازاریابی با تبلیغات همسان
  • Marketing Automation یا بازاریابی خودکار
  • Email Marketing یا بازاریابی ایمیلی
  • Online PR یا بازاریابی با روابط عمومی آنلاین
  • Inbound Marketing یا بازاریابی درونگرا
  • Sponsored Content یا بازاریابی با محتوای اسپانسر شده
  • SEM یا بازاریابی با موتورهای جستجو

بازاریابی با سئو

بازاریابی با سئو

بهینه سازی در موتور جستجو (Search Engine Optimization) یا به طور مخفف SEO یکی از راه‌های مرسوم و پرکاربرد برای دیده شدن وبسایت شما در فضای اینترنت است. با انجام این کار، رتبه یا به اصطلاح Rank وبسایت بالا می‌رود و در نتایج جستجو، در جایگاه بالاتری نمایش داده می‌شود. در این حالت، بازدید یا به قولی ترافیک وبسایت بالا می‌رود و این همان چیزیست که از آن، به عنوان ترافیک ارگانیک یا ترافیک رایگان یاد می‌کنند.

یعنی بدون اینکه برای بالا آمدن در نتایج، به موتور جستجو یا Search Engine مورد نظر مثل یاهو یا گوگل پولی پرداخته و از سرویسی مثل Google Ads استفاده کنیم، با اتکا به تکنیک‌های سئو، خود را در معرض دید مخاطب قرار داده‌ایم. در حال حاضر تکنیک‌های SEO به سه گونه مختلف تقسیم می‌شوند که آنها را با اسامی سئوی داخلی (On-Page)، سئوی خارجی (Off-Page) و سئوی فنی یا تکنیکال (Technical SEO) می‌شناسند.

یک دیجیتال مارکتر کاربلد، باید به دو مورد اول، یعنی سئوی داخلی و خارجی تسلط داشته باشد. اما مورد سوم یعنی سئوی فنی، بیشتر در حیطهٔ تخصص برنامه‌نویسان و توسعه‌دهندگان وب قرار می‌گیرد. سئو و ابزارهایش، یکی از مفصل‌ترین مباحت دیجیتال مارکتینگ هستند و در مجال این مقاله نمی‌گنجند.

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا

روش بازاریابی محتوا (Content Marketing) یکی از مهمترین و رایجترین شیوه‌های بازاریابی و به باور عده‌ای از صاحب‌نظران، مطمئن‌ترین راه بازاریابی و حرکت در مسیر برند شدن است. اما این محتوایی که از آن صحبت می‌کنیم و به قول معروف که می‌گوید «content is king» پادشاه سایر چیزهاست، دقیقاً شامل چه چیزهایی است؟

محتوا یا Content می‌تواند هر چیزی را از مقاله‌، پست وبلاگ، ویدیو، ای‌بوک، اینفوگرافیک، پادکست، کورس‌ آنلاین، بازی و در کل هرچیزی را که بتواند فایده‌ای برای مخاطب داشته باشد در بر می‌گیرد. بعد از انتشار محتوا در وبسایت یا پلتفرم‌های مربوطه، دیجیتال مارکتر دست به کار می‌شود و آنرا با کمک شبکه‌های اجتماعی، ایمیل، ابزارهای سئو و یا با تبلیغات کلیکی (PPC) یا سایر روش‌ها پروموت می‌کند.

از آنجایی که محتوای مورد نظر، یک سری اطلاعات بدرد بخور، آموزشی و یا چیزهای سرگرم‌کننده دارد، باعث می‌شود که مخاطب زمان بیشتری در کنارتان باشد، به استفاده از پلتفرم شما عادت کند و روند اعتمادسازی به نتیجه برسد. به این ترتیب، کاربر مورد نظر از یک مخاطب تصادفی، به یک دنبال‌کننده و مشتری بالقوه یا لید با کیفیت تبدیل شده و هدف شما از بازاریابی محقق می‌گردد.

بازاریابی در شبکه های اجتماعی

بازاریابی در شبکه های اجتماعی

بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی (Social Media Marketing) شیوه قدرتمندی برای معرفی و پروموت محصول و برند در ذهن مخاطب است. امروزه به جرأت می‌توان گفت که اکثر مشتریان (اگر نگوییم تمامشان) لااقل از یک حساب یا اکانت در شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام، فیسبوک، توییتر و لینکدین و غیره برخوردارند و اگر کارتان را با شکل و شمایل مطلوب و باکیفیتی ارائه کنید، شکی نیست که توجهات زیادی به سمتتان سرازیر می‌شود.

شبکه‌های اجتماعی قوی‌ترین پلتفرم ممکن برای کمپین‌های تبلیغاتی و یا دست به دست شدن محتوای با کیفیت و جذاب هستند. همکاری با صفحات و اکانت‌های معروف و پرمخاطب، شما را در تیررس دید کاربران زیادی قرار می‌دهد و برخی کمپین‌ها، با کمک یک سری ترفند و مقادیری سلیقه و شانس، وایرال می‌شوند و مصداق عبارت Viral Marketing یا بازاریابی ویروسی را پیدا می‌کنند.

بازاریابی کلیکی

بازاریابی کلیکی (Pay Per Click) یا پرداخت به ازای هر کلیک یا PPC هم یکی از روش‌های مرسوم و قدیمی در وادی دیجیتال مارکتینگ است. طرف حساب شما در این نوع بازاریابی، یک وبسایت پربازدید یا یک موتور جستجو مثل بینگ و گوگل و یا یک شبکه‌ اجتماعی معروف مثل فیس‌بوک و توییتر و اینستاگرام است. در مورد اول، بنر یا تبلیغ شما در سایت پربازدید قرار می‌گیرد و به ازای هر کلیکی که از سمت مخاطبین سایت می‌گیرید، مبلغی به سایت یا پلتفرم تبلیغ‌گذار تعلق می‌گیرد.

در مورد خرید تبلیغ از گوگل (Google Ads) یا فیس‌بوک و توئیتر هم قضیه به همین منوال است. گوگل در یک بازهٔ زمانی خاص و بر اساس یک سری کلمات کلیدی یا با توجه به منطقهٔ جغرافیایی یا ساعت مورد نظر کاربر – و در کل هر پارامتری که شما تعیین کنید – سایت شما را بالای نتایج جستجو قرار می‌دهد.

فیس‌بوک و توییتر و باقی شبکه‌های اجتماعی هم از همین مکانیزم استفاده کرده و تبلیغ، لینک یا پست مورد نظر را در معرض دید مخاطبین مربوطه می‌گذارند. خوبی این مدل تبلیغ از اسمش پیداست، یعنی فقط به ازای هر کلیکی که بگیرید، پول می‌دهید و خیالتان راحت است که بودجهٔ تبلیغات خود را دور نریخته‌اید.

بازاریابی کلیکی

بازاریابی با همکاری در فروش

این مدل از بازاریابی که از آن با عنوان اَفی‌لی‌یِت مارکتینگ (Affiliate Marketing) یا همکاری در فروش یاد می‌شود، عملاً نسخه‌ای دیجیتالی از همان شیوه سنتی دلالی است. یعنی شما محصول یا خدمات دیگران را میفروشید و یک فروشگاه یا وبسایت دیگر را در شبکهٔ اجتماعی یا وبسایت خود تبلیغ می‌کنید و در ازای هر فروشی که رخ داد، از صاحبش کمیسیون می‌گیرید.

در این روش بدون اینکه صاحب فروشگاهی باشید یا محصولی در بساطتان باشد، از پروموت محصول دیگران درآمدزایی می‌کنید.

همکاری در فروش، با عنوان اینفلوئنسر مارکتینگ (Influencer Marketing) هم شناخته می‌شود و کانال‌های و اشکال مختلفی دارد. از قرار دادن لینک محصول در شبکهٔ اجتماعی تا کانال یوتیوب اینفلوئنسر، یک معرفی درست و حسابی و یا حتی یک اشارهٔ کوچک توسط کسی که کاربران زیادی سر و کار دارد، تأثیر زیادی در فروش محصول خواهد داشت.

برای همکاری در فروش، لازم نیست که حتماً اینفلوئنسر یا چهرهٔ معروفی باشید. بلکه هرکسی با داشتن یک وبسایت، کانال، صفحهٔ جذاب در شبکه‌های اجتماعی - و ترجیحاً با مخاطب بالا - می‌تواند کسب درآمد کند.

بازاریابی با تبلیغات همسان

بازاریابی با تبلیغات همسان (Native Advertising) شکلی از بازاریابی است که در لابلای محتوای یک سایت یا پلتفرم پربازدید و به شکلی نسبتاً نامحسوس ارائه می‌شود. یعنی تبلیغ شما در یک نگاه، تفاوت فاحشی با محتوای خود پلتفرم ندارد. این درست نقطهٔ مقابل بنرها و باکس‌های تبلیغاتی است که معمولاً در حاشیهٔ سایت‌ها می‌بینیم و شکل و شمایلشان داد می‌زند که تبلیغ هستند.

اگر گذرتان به پلتفرمهایی مثل Reddit و Quora که حالتی شبیه به فروم‌‌ها یا تالارهای بحث و تبادل نظر دارند خورده باشد، قطعاً این نوع تبلیغ را به چشم دیده‌اید. عده‌ای بر این باورند که تبلیغات داخل شبکه‌های اجتماعی مثل توییتر، اینستاگرام و فیسبوک هم، شکلی از تبلیغات همسان یا نِیتیو (Native) است. چون عملاً با ظاهری شبیه به پست‌ها و مطالب داخل پلتفرم نمایش می‌یابند.

بازاریابی با تبلیغات همسان

بازاریابی خودکار

این مدل از بازاریابی (Automation Marketing) با کمک نرم‌افزارها و اپلیکیشن‌هایی انجام می‌شود که یک سری کارها و روتین‌های مشخص بازاریابی را اتوماسیون می‌کنند. مثلاً ارسال خبرنامه (Newsletter)، ظرافت و پیچیدگی خاصی ندارد و عملاً یک روتین تکراری است. فقط کافیست که محتوای خبرنامه را از پیش آماده کنید و بر اساس یک زمانبندی تعیین شده، در صف ارسال قرار دهید.

این قابلیت در مورد پست‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی هم وجود دارد و برای صفحاتی که مطالبشان را به طور مرتب و مستمر بارگذاری می‌کنند، بسیار کارامد است. اتوماسیون کارهای تکراری اجازه می‌دهد که وقت و تمرکز شما، به تولید و ارتقای محتوا و سایر کارهای کلیدی اختصاص یابد.

در شرایط خاص، حتی ایجاد لیدهای جدید و تبدیل آنها به مشتری هم قابل اتوماسیون است و زحمت زیادی از دوشتان برمی‌دارد. مثل ارسال یکسری ایمیل یا محتوای مشخص به کاربران و مخاطبانی که عمل یا اکشن مدنظر، مثل دانلود یک ای‌بوک را انجام داده‌اند. از اینجا به بعد، باقی کارها هم در راستای ارتباط با این مخاطب، قابل اتوماسیون است.

نظارت و گزارش‌گیری از عملکرد کمپین‌ هم یکی از آن کارهاست که بدون استفاده از اتوماسیون وقت قابل توجهی می‌گیرد. آن هم وقتی با تعداد زیادی کاربر و ایمیل و محتوا طرف هستیم. یا کلی صفحات وب و تماس‌های تلفنی و لینک‌های مختلف سر و کار داریم. اینجاست که بهترین راه یا عملاً تنها راه غرق نشدن در این همه داده‌، استفاده از نرم‌افزارها و ابزارهای اتوماسیون است. به لطف ابزارهای بازاریابی خودکار، تمام پارامترها و فاکتورهایی که روی آنها کار می‌کنید، مرتب‌سازی شده و امکان نظارت دقیق بر پیشرفت کمپین و رفتار کاربران براحتی فراهم است.

بازاریابی خودکار

بازاریابی ایمیلی

برخلاف تصورات موجود دربارهٔ قدیمی شدن بازاریابی ایمیلی (Email Marketing)، این شیوه کماکان محبوبیت و بازدهی مناسبی دارد و توسط بسیاری از کسب و کارها استفاده می‌شود. عده‌ای بر این باورند که ایمیل مارکتینگ، همان غرق کردن مخاطب در هرزنامه‌ یا Spam است و روی هم رفته شیوهٔ چندان بدردبخوری نیست.

اما واقعیت اینجاست که اسپم‌ کردنِ مخاطب، شکل افراطی و نامتعادلی از ایمیل مارکتینگ است و نباید مبنای قضاوت باشد. ایمیل مارکتینگ سرعت و انعطاف بالا و هزینه‌ٔ پایینی دارد، به راحتی قابل اتوماسیون است و اگر به درستی از آن استفاده شود و با یک زمانبندی منطقی، اطلاعات و محتویات بدردبخوری به مخاطب ارائه کند، تأثیر انکارناپذیری دارد.

انواع بیزنس‌ها و کمپانی‌های ریز و درشت، برای ارتباط مستقیم و پیگیری مشتریان فعلی یا بالقوه از بازاریابی ایمیلی استفاده می‌کنند. یا برای ارائه تخفیفات و آفرهای جذاب، معرفی محصول یا محتوای تازه، خوش‌آمدگویی به اعضای جدید، یادآوری در خصوص تمدید عضویت و بسیاری موارد دیگر این کار را انجام می‌دهند. در کل بازاریابی ایمیلی کمک می‌کند که به شکلی بی‌دردسر و کم‌هزینه، در رادار مشتریان باشید.

بازاریابی با روابط عمومی آنلاین

روابط عمومی آنلاین (Online PR) همان ارتباط و گفتگو با مخاطب در فضای آنلاین است. مفهومی که در ایجاد یک حضور پررنگ در قلمروی دیجیتال تأثیر بسزایی دارد. از انجام مصاحبه با وبلاگ‌ها و مطبوعات آنلاین گرفته، تا یک گفتگوی صمیمانه در شبکه‌های اجتماعی، تا هر شکلی از فعالیت و ایجاد دیالوگ در گوشه و کنار توییتر و فیس‌بوک و پلتفرمهای پرکاربر، همگی زیر چتر این مدل از بازاریابی قرار می‌گیرند.

یا رستورانی که در یکی از سایت‌های سفارش غذا پنل دارد و در بخش نظرات به نقدهای مثبت و منفی کاربران و خریداران جواب می‌دهد. یا فروشنده‌ای که محصولش را در مارکت‌پلیس‌های بزرگ مثل دیجیکالا می‌فروشد و پرسش‌ کاربران را بی‌پاسخ نمی‌گذارد. تمام این موارد، نمونه‌های بارز روابط عمومی آنلاین است. نکته اینجاست که وفاداری به کسب و کاری که مشتریانش را نادیده می‌گیرد و ارتباطش با آنها یکطرفه است، عملاً ممکن نیست.

بازاریابی با روابط عمومی آنلاین

بازاریابی درونگرا

اغلب شیوه‌های معرفی شده در این مطلب، در دستهٔ بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing) می‌گنجند. با این شرط که دیگر مثل بنرها و تبلیغات مرسوم حواس مخاطب را پرت نمی‌کنیم. بلکه یک محتوای بدردبخور و آگاهی دهنده می‌سازیم که مخاطب اصلی و بالقوهٔ کسب و کار را هدف بگیرد. در واقع بازاریابی درونگرا، یک نسخهٔ سفارشی‌ شده از تبلیغات است که در لابلای پروموت و فروش محصول، کمی هم ایجاد ارزش می‌کند.

این مدل از بازاریابی هرچه شخصی‌تر و پرمحتواتر باشد، موفق‌تر است و برخلاف بازاریابی برونگرا (Outbound Marketing)، حالت یک تبلیغ خالی را ندارد. محتوای مفید یک وبسایت که با کلیدواژه‌ها غنی‌سازه شده، یا یک ویدیوی وایرال، یا یک پست آموزشی، مصادیق بازاریابی درونگرا هستند. در مقابل، بنرهای حاشیهٔ وبسایت‌ها یا ویدیوهای تبلیغاتی در یوتیوب و آپارات که در ابتدا یا بین ویدیوی اصلی می‌آیند، نمونهٔ بارز تبلیغات برونگرا هستند.

هر شکلی از تبلیغ و بازاریابی، که با توجه به نیاز کاربران علاقمند، تا حدودی سفارشی می‌شود، نمونه‌ای از بازاریابی درونگراست. در مقابل هر چیزی که کاربر، با رضایت خودش آن را انتخاب نکرده و به زور جلوی چشمش قرار می‌گیرد، نمونه‌ای از بازاریابی برونگراست.

بازاریابی درونگرا

محتوای اسپانسر شده

یکی از سرراست‌ترین شیوه‌های فروش و بازاریابی، با کمک محتوای اسپانسر شده (Sponsored Content) انجام می‌شود. اسپانسرها برندها و بیزنس‌هایی هستند که سراغ کانال‌های دیجیتال پربازدید می‌گردند. خواه یک یوتیوبر پرمخاطب یا یک صفحه پرجمعیت در اینستاگرام یا توئیتر.

مثلاً اگر در حوزهٔ فناوری فعالیت می‌کنید، برای یک شرکت تولیدی یا فروشندهٔ محصولات کامپیوتری جذاب هستید. این شرکت اسپانسرتان می‌شود و سر یک مبلغ مشخص با شما توافق می‌کند. شما هم برای اسپانسر یک ویدیوی آنباکسینگ تر و تمیز می‌سازید. یک مقالهٔ تحلیلی پر و پیمان می‌نویسید. یا در کانال و رسانهٔ خود، اسپانسر را به اصطلاح پروموت می‌کنید.

یا مثلاً یک پیج سرگرمی معروف هستید که محصول یا خدمات فلان برند را در بخشی از ویدیو معرفی می‌کنید. چه در حد یک اشارهٔ ساده یا نمایش لوگوی اسپانسر. چه با گذاشتن محصول در پس‌زمینه یا روی میز. و چه با یک معرفی کامل و تحلیل آبدار. در نهایت و در این مدل بازاریابی، همه چیز به توافق طرفین و سبک و سیاق دلخواهشان بستگی دارد.

بازاریابی با موتورهای جستجو

کاربر در بخش جستجوی گوگل (یا هر موتور جستجوی دیگر) چند کلمه تایپ می‌کند و دنبال محصول یا پاسخ مورد نظرش می‌گردد. این همان جاییست که بازاریابی با موتورهای جستجو (Search Engine Marketing) یا SEM وارد عمل می‌شود. حتماً به لینک‌ها و آدرس‌هایی که در بالای سایر نتایج ظاهر می‌شوند و با یک عبارت Ad در کنارشان مشخص شده‌اند دقت کرده‌اید.

بازاریابی با موتورهای جستجو، شکلی از تبلیغات پولی و مختص به موتورهای جستجو است و با سرویس‌هایی مثل Google Ads و Bing Ads انجام می‌گیرد. این مدل از تبلیغ و بازاریابی، در نقطهٔ مقابل ایجاد ترافیک ارگانیک و رایگان (با کمک SEO) است. و چون محتوای مربوطه خودش را به محتوای پلتفرم شبیه کرده، به مدل تبلیغات همسان (Native Advertising) هم نزدیک است.

بازاریابی با موتورهای جستجو

سخن آخر

دنیای دیجیتال مارکتینگ، دنیایی بی‌نهایت وسیع و دائماً در حال تغییر است. این حوزه با بی‌شمار مفهوم و ترفند و ابزار در حال پیشرفت سر و کار دارد و نیروهای خلاق و آماده به یادگیری می‌طلبد. شاید شما به فکر راه‌اندازی یا پیشرفت کسب و کار خودتان باشید. یا شاید قصد دارید دیجیتال مارکتینگ را به عنوان یک حرفه‌ و تخصص درآمدزا انتخاب کنید. در هرحال، خیالتان راحت که مسیر دیجیتال مارکتینگ، مسیری پرفراز و نشیب و به شدت هیجان‌انگیز است.

ارسال دیدگاه
منتظردیدگاه شماهستیم

ارسال نظر